بسیار مواردی پیش آمده که از خودمان میپرسیم: آیا اینکار و یا آنکار ارزش وقت گذاشتن دارد یا نه؟
انجام بدهم یا ندهم؟
ببینم یا نبینم؟
و ...
واقعیت این است که بعضا ما خودمان هم نمیدانیم چه میخواهیم و در یک "ندانم چه کنم" نامحسوس گرفتار مکررات میشویم. اینجاست که یک کتاب خوب، یک موسیقی ناب و یا یک شاهکار سینمایی میتواند به افکار و تصمیماتمان سامان دهد. چه چیزی از این بهتر که خود را به ذهن یک هنرمند بسپاریم. هنرمندی که نابترین لحظات عمرش را در مدت کوتاهی به نمایش میگذارد.
اما نکته اینجاست که...
هر کتابی را نباید خواند. هر موسیقی را نباید شنید.
و
هر فیلمی را نباید دید.
دستکم از انواعی که میشناسیم، تجربه کردیم و لذت نبردهایم. با تجربه جدید مخالف نیستم. اما شاید اعتماد به یک هنرفهم را ترجیح دهم. تاکید میکنم "هنرفهم". کسی که خوانده، شنیده و دیده است. این فقط یک پیشنهاد است و اختیار با من و شماست.
در این چند سطر نوشته میخواهم فیلمی را به شما معرفی کنم که ارزش چندین و چندبار دیدن را دارد. بدون اغراق.
یک فیلم در دایرهی سینمای بیتعارف و بیرحم کرهجنوبی. فیلمی که وقت و بیوقت ما را در تعلیق رها میکند و در زمانی که احساس تزکیه نفس میکنیم، در اصل نمیدانیم که با چه کسی همذاتپنداری کردهایم.
وقتی پای گرفتن انتقام، حتی به رگگردن هم نزدیک میشود و بعد به خود نهیب می زنیم که اصلا جانب چه کسی را باید در این فیلم گرفت؟
فیلم با غرق کردن ما در خودمان، عملا به نشان میدهد که انسان چه کارها که نمیتواند بکند. و آن وقت حیرت میکنیم.
به شدت پیشنهاد می کنم که ببینید
Oldboyمحصول2003، ساخته پارکچانووک، کارگردان خوشنام کرهای است که دو بار تا مرز گرفتن نخل دوست داشتنی طلا پیش رفت. اما با کممهری داوران، به جایزه ویژه هیئتژوری رضایت داد.
این شاهکار، یکی از سهگانه فراموش نشدنی انتقام اوست. دو فیلم دیگر، همدردی با آقای انتقام جو و همدردی با خانم انتقام جوست، جز بهترینهای سینمای کره و جهان هستند.